zeroدیکشنری انگلیسی به فارسیصفر، عدد صفر، هیچ، علامت صفر، مبداء، محل شروع، نقطه گذاری کردن، روی صفر میزان کردن
ممنوعیتprohibitionواژههای مصوب فرهنگستانشیوهای در سیاست مهار مواد و الکل که در آن تولید و فروش و مصرف آنها اکیداً ممنوع میشود متـ . سیاست ممنوعیت مطلق zero tolerant policy