غصبیفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهآنچه بهزور و خلاف رضای صاحبش تصرف شده؛ مغصوب؛ غصبشده: لباس غصبی، زمین غصبی.
غصبیةلغتنامه دهخداغصبیة. [ غ َ بی ی َ ] (ع اِمص ) آنچه به زور و اجبار درست شود. || اجبار. الزام . (دزی ج 2 ص 214).