غرفاتلغتنامه دهخداغرفات . [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غرفة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). غُرُفات . غُرَفات . غُرَف . (اقرب الموارد). رجوع به غرفة شود.
غرفاتلغتنامه دهخداغرفات . [ غ ُ رَ ] (ع اِ) ج ِ غرفة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). غُرُفات . غُرفات . غُرَف . (اقرب الموارد). رجوع به غرفة شود.
غرفاتلغتنامه دهخداغرفات . [ غ ُ رُ ] (ع اِ) ج ِ غرفة. (منتهی الارب ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (اقرب الموارد). غُرفات . غُرَفات . غُرَف . (اقرب الموارد) : و هم فی الغرفات آمنون (ق
غرفات النورلغتنامه دهخداغرفات النور. [ غ ُ رُ تُن ْنو ] (ع اِ مرکب ) از اصطلاحات حکمای اشراق است و منظور از آن انوار مجرده می باشد و وجه تشبیه آن به غرفات ، آن است که مراتب و درجات آنه
جغراتلغتنامه دهخداجغرات . [ ج ُ ] (اِ) به لغت سمرقند ماست را گویند و معرب آن سقرات است . (برهان ). صقرات . صغراط. چغرات . (مقدمة الادب ). هدبد. (السامی فی الاسامی ). صغرات . (ربن
جغراتکینلغتنامه دهخداجغراتکین . [ ] (اِخ ) ابوالمظفر عمادالدوله ابراهیم طفغاج بن نصر (در حدود 440- 460 هَ . ق .) از امرای ایلک خانیه ٔ مغرب ترکستان بوده است . رجوع شود به آل افراسیا
جغراتیلغتنامه دهخداجغراتی . [ ج ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه واقع در 24هزارگزی جنوب خاوری تربت حیدریه سر راه شوسه ٔ تربت به رشتخوار. جلگ