غنغرهلغتنامه دهخداغنغره . [ غ ُ غ َ رَ ] (ص ) جاهل . (فرهنگ اسدی ). مصحف غتفره . رجوع به فرهنگ اسدی و ماده ٔ غتفره شود.
غنغرينادیکشنری عربی به فارسیقانقاريا , فساد عضو بر اثر نرسيدن خون , فاسد شدن , قانقاريا بوجود امدن , تباه کردن