غندابلغتنامه دهخداغنداب . [ غ َ ] (اِخ ) محله ای است از محله های شهر مرغینان از بلاد فرغانه . (از معجم البلدان ). رجوع به انساب سمعانی شود.
غندابیلغتنامه دهخداغندابی . [ غ َ ] (اِخ ) عمربن احمدبن ابی حسن بن حسن غندابی مرغینانی ، مکنی به ابومحمد و معروف به فرغانی . وی فقیه سمرقند و صاحب فتوای آنجا بود. در بلخ از ابوجعف
جغنابلغتنامه دهخداجغناب . [ ج ِ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر واقع در 34هزارگزی باختر هریس و 3هزارگزی شوسه ٔ تبریز - اهر. کوهستانی و هوای آن معتدل ا
جغنابلغتنامه دهخداجغناب . [ ج ِ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیبر بخش شهرستان اهر در 12هزارگزی جنوب کلیبر و 3هزارگزی شوسه ٔ اهر - کلیبر. کوهستانی و هوای آن معتدل است و 166 تن
جغنابلغتنامه دهخداجغناب . [ ج ِ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گیوی بخش سنجبد شهرستان هروآباد واقع در 10هزارگزی شمال گیوی (مرکز بخش ) و 5هزارگزی شوسه ٔ هروآباد - اردبیل . کوهستان
غنابادلغتنامه دهخداغناباد. [ غ ُ ] (اِخ ) (کوه ...) قصبه ای است از توابع بادغیس در خراسان . همان گناباد امروزه است . رجوع به نزهة القلوب چ لیدن ص 153 و گناباد شود.