غات شدنلغتنامه دهخداغات شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اصطلاحی است در بازی نرد: غات شد؛ یعنی یک مهره که فرد است بمهره های جفت متصل گشت ، یا مهره ٔ فردی که در خانه های حریف است داخل مه
جغاتولغتنامه دهخداجغاتو. [ ] (اِخ ) رودی است در آذربایجان که از کوههای کردستان به حدود دیه سیاکوه برمیخیزد و بر ولایت مراغه گذشته به آب نهر صافی و آب نغتو (نفتو) ملحق شده به دریا
غاتلغتنامه دهخداغات . (اِخ ) رات . مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: قصبه ٔ مرکز قضائی است در طرابلس غرب در 395 هزارگزی جنوب غربی مرزوق که مرکز لوای سنجاق ولایت فزان است . و در 582
غاتلغتنامه دهخداغات . (اِخ ) سلسله ای از کوههای هند که اوائل دشت دکن را در ساحل بحر عمان (غات غربی ) و در ساحل خلیج بنگاله (غات شرقی ) را تشکیل میدهد.
غاتفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدر بازی نرد، گریخت. غات شدن: (مصدر لازم) [عامیانه] در بازی نرد، گریختن و جفت شدن مهرۀ تک به مهرۀ دیگر، یعنی مهرۀ تک را که احتمال کشته شدن آن میرود به مهرۀ دیگ