غلباشلغتنامه دهخداغلباش . [ غ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شش ده قره بلاغ بخش مرکزی شهرستان فسا، که در 54هزارگزی خاور فسا کنار راه فرعی فسا به داراکویه قرار دارد. در جلگه واقع اس
غلباشواژهنامه آزاد(ترکی) موی سر؛ در اصطلاح به معنی بدون کلاه، بدون مقام و جاه، فرومایه و زیردست. در مقابلِ کلمۀ قزلباش، به معنی کلاه سرخ زرین، که در اصطلاح یه فرد دارای جلال و شو
غباشیرلغتنامه دهخداغباشیر. [غ َ ] (ع اِ) روشنی مابین شب و روز. (آنندراج ) (منتهی الارب ). سپیده دم . فلق .