جغبتلغتنامه دهخداجغبت . [ ج َ ب َ ] (اِ) پنبه و پشمی را گویند که در نهالی و توشک و لحاف و امثال آن نهند. (برهان ). آکنه . جغبوت . چغبت . جبغوت . آکین . آگین . حشو : آن ریش نیست
چغبتلغتنامه دهخداچغبت . [ چ َ ب ُ ] (اِ) پنبه و پشم و امثال گویند که در میان نهالی و لحاف و بالش و ابره و آستر قبا و امثال آن گذراند وبه عربی «حشو» گویند و به این معنی بجای یای
جغبوتلغتنامه دهخداجغبوت . [ ج َ ] (اِ) چغبوت . جغبت . جبغوت .آکنه . رجوع به همین لغات شود. حشوآکنده . (شرفنامه ٔ منیری ). پشم آکنده و پنبه آکنده . (برهان ) : موی سر جغبوت و جامه
چغبوتلغتنامه دهخداچغبوت . [ چ َ / چ ُ ] (اِ) بمعنی چغبت است که پشم و پنبه ٔ میان لحاف و نهالی و قبا و امثال آن باشد. (برهان ). پنبه و پشم که در میان ابره و آستر و بالش و نهالی و