غشاmembraneواژههای مصوب فرهنگستان[شیمی، مهندسی بسپار، مهندسی شیمی] لایهای نازک که نسبت ابعاد جانبی به ضخامت آن بسیار زیاد است و با عبور سیال از آن، جداسازی براثر نیروهای رانشی انجام میشود [حش
غشاکلغتنامه دهخداغشاک . [ غ َ ] (اِ) بوی گنده و بوی ناخوشی باشد که از دهان مردم آید و به عربی بخر گویند. (برهان قاطع) (از جهانگیری ). بوی ناخوش .(فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنند
غشاکفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بوی گند؛ بوی بد و ناخوش.۲. بوی بد که از دهان انسان برآید: ◻︎ از دهان تو همیآید غشاک/ پیر گشتی، ریخت مویت از هباک (طیان: شاعران بیدیوان: ۳۱۶ حاشیه).