طاطلغتنامه دهخداطاط. (اِخ ) نام صاب پسرحضرت ادریس پیغمبر است که طبق روایات ، فرقه ٔ صابی را به او منسوب دانسته اند. (عیون الانباء ج 1 ص 215).
طاطلغتنامه دهخداطاط. (اِخ ) نام مردی که هرمس یکی از کتب خود را در صناعت کیمیا بدو خطاب کرده . (فهرست ابن الندیم ).
طاطلغتنامه دهخداطاط. (ع ص ) مرد دراز. (مهذب الاسماء) (منتخب اللغات ). مرد درازبالا. (منتهی الارب ). || مرد سخت خصومت . (منتخب اللغات ). || مرد متکبر. (اقرب الموارد). || دلاور.
طاطارقان یخمزلغتنامه دهخداطاطارقان یخمز. [ ی ُ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آتابای بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس . در 8هزارگزی جنوب گنبد کنار راه گنبد به گرگان . دشت ، معتدل با 190 تن سکنه .