طامورلغتنامه دهخداطامور. (ع اِ)طومار. نامه . کتاب . || دفتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به المعرب جوالیقی ص 225 شود.
طاموسونیونلغتنامه دهخداطاموسونیون . (معرب ، اِ) به یونانی مزمار الراعی را گویند. (فهرست مخزن الادویة). و آن را طاموسونیوت و لوزن و به عربی زمارةالراعی نیز گویند. (مفردات ابن البیطار).
طامة الکبریلغتنامه دهخداطامة الکبری . [ طام ْ م َ تُل ْ ک ُ را ] (اِخ ) (الَ ...) لقب شیخ نجم الدین ، ابوالجناب ، احمدبن عمر الخیوقی است . رجوع به ابوالجناب شود.
طامةلغتنامه دهخداطامة. [ طام ْ م َ ] (ع اِ) روز قیامت ، بدان جهت که غالب و فوق همه چیزهاست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). در لغت روز قیامت را گویند کما فی الصراح . (کشاف اصطلاحات