طیارلغتنامه دهخداطیار. [ طَ ] (ع اِ) نظم و ترتیب . || زینت . || زیور (به جواهر آراسته ). (دزی ج 2 ص 79).
طیارلغتنامه دهخداطیار. [ طَی ْ یا ] (اِخ ) لقب جعفربن ابیطالب بن عبدالمطلب عم ّ حضرت پیغمبر صلواة اﷲ و سلامه علیه ، و علت این لقب آن است که چون در غزوه ٔ موته هر دو دست مبارک وی
طیارلغتنامه دهخداطیار.[ طَی ْ یا ] (ع ص ) فرس ٌ طیارٌ؛ اسب تیزخاطر. اسب چست و چالاک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) پرنده . (مهذب الاسماء). و النوع الطیارات منها [ من الذری
طیارفرهنگ انتشارات معین(طَ یّ) [ ع . ] 1 - (ص .) پرواز کننده ، پرنده . 2 - (اِ.) چُست و چالاک ، تیزرو. 3 - ترازو، زبانة ترازو. 4 - (اِ.) نوعی کشتی .
طیارةلغتنامه دهخداطیارة. [ رَ ] (ع اِمص ) پاکیزگی . || ظرافت . خوبی . شدت . سختی . || متانت . || ارج . قدر و قیمت . || پردلی . شجاعت . || (ص ) گیج . || (اِمص ) حالت و هیئت گیجی .