18 مدخل
دنیای عاقل، جهان دیده، محیل و زرنگ، عاقل درامور مادی
دنیوی، مادی، این جهانی، خاکی، جسمانی
نگرانی دنیوی
خوب دنیایی
کالاهای دنیوی
دارایی دنیوی
worldly-wise
experienced, hard-bitten, worldly-wise
old hand, worldly
cosmopolitan, worldly