گوشۀ شاهدwitness cornerواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای علامتگذاریشده بر روی زمین سفت با فاصله و راستای اندازهگیریشده از گوشهای که خودِ آن را نمیتوان بهطور دائم علامتگذاری کرد
witnessesدیکشنری انگلیسی به فارسیشاهدان، شاهد، گواه، شهادت، گواهی، مدرک، شهادت دادن، دیدن، گواه بودن بر