willدیکشنری انگلیسی به فارسیاراده، خواست، وصیت، میل، قصد، وصیتنامه، نیت، خواهش، مشیت، ارزو، خواستن، اراده کردن، وصیت کردن، میل کردن، خواستاربودن، فعل کمکی'خواهم'
اجرا 2will comply, WILCOواژههای مصوب فرهنگستانواژهای که از آن برای نشان دادن دریافت و درک پیام صوتی مخابراتی استفاده میکنند