صلیللغتنامه دهخداصلیل . [ ص َ ] (ع مص ) فریاد کردن . || دراز شدن آواز لجام و اگر در صوت تو هم ترجیع باشد صَلْصَلَة گویند. رجوع به صلصلة شود. || شنیده شدن آواز بیض وقت کوفتن . (م
صلیلفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بانگ کردن.۲. برآمدن صدا بر اثر کوبیدن یا بر هم زدن دو شیء فلزی.۳. (اسم) صدای به هم خوردن سلاح و اشیای آهنی؛ صدای بر هم خوردن شمشیرها.