صبحدمانلغتنامه دهخداصبحدمان . [ ص ُ دَ ] (اِ مرکب ، ق مرکب )هنگام صبح . بوقت صبح دم . بهنگام صبح دم : صبحدمان دوش خضر بر درم آمد بتاب کرد به آواز نرم صبحک اﷲ خطاب . خاقانی .دی صبحد