پسماند خانگیhousehold waste, domestic waste, residential wasteواژههای مصوب فرهنگستانپسماند تولیدشده در واحدهای مسکونی
پسماند صنعتیindustrial waste, manufacturing wasteواژههای مصوب فرهنگستانپسماند ناشی از فعالیتها یا فرایندهای صنعتی
پسماند پُرپرتوhigh level radioactive waste, high level wasteواژههای مصوب فرهنگستانمواد زاید پرتوزای حاصل از فعالیت واکنشگاهها/ رآکتورها که فعالیت زیادی داشته باشند
پسماند کمپرتوlow level radioactive waste, low level wasteواژههای مصوب فرهنگستانمواد زاید پرتوزای حاصل از فعالیت واکنشگاهها/ رآکتورها که فعالیت کمی داشته باشند
پسماند میانپرتوmid level radioactive waste, mid level wasteواژههای مصوب فرهنگستانمواد زاید پرتوزای حاصل از فعالیت واکنشگاهها/ رآکتورها که فعالیت متوسطی داشته باشند
wasteدیکشنری انگلیسی به فارسیهدر، ضایعات، اتلاف، هرز دادن، ضایع کردن، حرام کردن، مصرف کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، از بین رفتن، سیاه کردن، ضعیف شدن، بی نیرو و قوت کردن، زائد، باطله
پسماند 2wasteواژههای مصوب فرهنگستانمواد بیاستفاده یا مواد زاید حاصل از یک فرایند متـ . باطله، دورریز 2، نخاله * "باطله" برای کاغذ و "دورریز" در معدن و "نخاله" در ساختمانسازی به کار میرود.