آببَرندگیwashoutواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن جریان بیشازحد سیال موجب خروج جامدات از حوض هوادهی یا زلالساز میشود
wash outدیکشنری انگلیسی به فارسیشستن، زیان، شستشو کردن، از پا در اوردن، از بین بردن، کثافات را پاک کردن
دورۀ پاک شدنwashout period, washout phaseواژههای مصوب فرهنگستانمرحلهای از مطالعه، بهویژه در کارآزماییهای درمانی، که در آن درمان قطع میشود و فرصت داده میشود تا اثرات دارو از بدن خارج شود و شرکتکننده به حالت اول در شروع
برونپیچ 2wash-outواژههای مصوب فرهنگستانپیچشی که در آن زاویۀ نصب بال از ریشه به سمت نوک کاهش مییابد
وشورواژهنامه آزادوَشُوْر:(washouwr) در گویش گنابادی یعنی شورش کردن گروهی ، اغتشاش ، حمله کردن جمعی ، پشت سر هم کاری را کردن