چراغهای اخطارwarning lightsواژههای مصوب فرهنگستانچراغهای کوچک غالباً قرمزی در اتاقک خلبان که نشاندهندۀ وضعیت غیرعادی سامانههای هواگَردند
چراغ اخطار اصلیmaster warning lightواژههای مصوب فرهنگستانچراغی اخطاردهنده که با روشن شدن هریک از چراغهای اخطار روشن میشود
جفتراهنماhazard warning lightsواژههای مصوب فرهنگستاندو چراغ راهنمای زرد خودرو که همزمان و منظم روشن و خاموش میشوند
نشانگر چراغ راهنماdirection indicator warning light, indicator warning light, turn signal indicatorواژههای مصوب فرهنگستاندو چراغ چشمکزن بر روی صفحۀ نشانگر که نشاندهندۀ روشن شدن چراغ راهنما و جهت آن است
warningدیکشنری انگلیسی به فارسیهشدار، اخطار، اعلام، اعلام خطر، زنگ خطر، اشاره، اگاه کردن، تحذیر، اژیر
هشدار ساختگاهیon-site warningواژههای مصوب فرهنگستانرهیافتی در زلزلهشناسی زمانواقعی که در آن از بخش ابتدایی جنبش زمین (بهطور عمده موجP) برای پیشبینی جنبش پسین در همان ساختگاه استفاده میشود متـ . هشدار ویژة