منتظر، صبر کردن، انتظار کشیدن، منتظر شدن، پیشخدمتی کردن، چشم براه بودن
گندم
خب
waists، دور کمر، کمربند، کمر لباس، میان تنه، میان
ساحل دریا، ساحل، کنار دریا، شن زار، رنگ شنی، بگل نشستن
توپ ساحلی
خارج از انتظار
در انتظار، منتظر بودن، منتظر شدن، انتظار داشتن، در کمین نشستن