منتظر شدنگویش اصفهانی تکیه ای: čam be râh boyan طاری: muntazer beboymun طامه ای: montazer boboɂan طرقی: muntazer beboymun کشه ای: muntazer beboymun نطنزی: montazer baboyan
منتظر شدنگویش خلخالاَسکِستانی: guša dâr biy.e دِروی: guša dâr bi.en شالی: guša dâr biy.an کَجَلی: guša dâr biy.an کَرنَقی: râpâ vəndard.an کَرینی: guša dâr biy.an کُلوری: guša dâr
منتشر شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. انتشار یافتن ۲. پخش شدن، توزیع شدن ۳. پراکنده شدن ۴. چاپ شدن، به چاپ رسیدن ۵. سرایت کردن ۶. گسترده شدن
انتظردیکشنری عربی به فارسیمنتظر بودن , منتظر شدن , انتظار داشتن , ملا زم کسي بودن , در کمين (کسي) نشستن
معطل شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیکار ماندن ۲. منتظر شدن، منتظر ماندن، بیبهره ماندن، بیحاصل ماندن ۳. معوق ماندن ۴. تاخیر داشتن، تاخیر کردن
hoversدیکشنری انگلیسی به فارسیغرق شدن، پلکیدن، شناور و آویزان بودن، در تردید بودن، منتظر شدن، در حال توقف پر زدن