ردتلغتنامه دهخداردت . [ رِدْ دَ ] (ع اِمص ) رِدّة. رِدّه . برگشتگی از دین . (یادداشت مؤلف ) : قتیبةبن طغشاده بسبب ردت که از وی ظاهر شده بود ابومسلم او را بکشت . (تاریخ بخارای
گردتاجلغتنامه دهخداگردتاج . [ گ َ ] (اِ مرکب ) گردانیده ٔ کباب که مرغ یا گوشت گوسپند و دیگر حیوانات در آب بجوشانند و میانش به ادویه ٔ حاره برگردانیده کباب کنند. (الفاظ الادویه ).
آردتولهلغتنامه دهخداآردتوله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) آردهاله : آن آردتوله خور که بمن لوت خوار گفت چون ماستابه پخت ز من عذرها بخواست .بسحاق اطعمه .
خُردتوفانsubstorm, magnetic substormواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از شفقهای یونسپهری و آشفتگیهای مغناسپهری که از سی دقیقه تا یک ساعت دوام میآورند