راعبلغتنامه دهخداراعب . [ ع ِ ] (اِخ ) زمینی است : منها الحمام الراعبی ؛ یعنی نوعی از کبوتر. (از تاج العروس ). (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام زمینی که کبوتر راعبی منسوب بدانجاست
راعبلغتنامه دهخداراعب . [ ع ِ ] (ع ص ) ترسان . ترسنده . (از المنجد). || آن سیل که وادی برکند. ج ، رواعب . (مهذب الاسماء). سیل راعب ؛ سیلی که بعلت کثرتش هول انگیز باشد. (از المنج
راعبیلغتنامه دهخداراعبی . [ ع ِ بی ی ] (ع ص نسبی ، اِ) نوعی از کبوتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ).قسمی کبوتر که گویند لعن بر قتله ٔ امام حسین کند. (یادداشت مؤلف ). جنسی از کبوتر ن
راعبیةلغتنامه دهخداراعبیة. [ ع ِ بی ی َ ] (ع ص نسبی ، اِ) یکی راعبی . (یادداشت مؤلف ). جنسی از کبوتر ماده . (ناظم الاطباء). حمامة راعبیة؛ آن است که در آواز آن بانگ شدیدی است و آن