راقیلغتنامه دهخداراقی . (ع ص ) بالارونده . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (از ناظم الاطباء). آنکه برشود. آنکه پیش رود. (یادداشت مؤلف ). || افسون کننده . (دهار) (از اقرب الموارد). اف
راقیفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بالارونده؛ ترقیکننده.۲. کسی که مدارج علم و دانش را پیموده باشد؛ تحصیلکرده.
وراقیلغتنامه دهخداوراقی . [ وَ ] (ع اِ) وراق . ج ِ ورقاء. (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به ورقاء شود.
وراقیلغتنامه دهخداوراقی . [ وَ قا ] (ع اِ) ج ِ ورقاء.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ورقاء شود.
راقیةلغتنامه دهخداراقیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث راقی . پیش رونده . جلوافتاده . ترقی کرده . مترقی : امم راقیة، ملل راقیة؛ امروزه این ترکیب اصطلاح مطبوعاتی و سیاسی است که به معنی مل