ریمالغتنامه دهخداریما. (یونانی ، اِ) کرگدن . (ناظم الاطباء) (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). ارج . کرگ . کرگدن . انبیلا. (یادداشت مؤلف ). به یونانی حیوانی است که به فارسی کرگدن خوانند
گریمالغتنامه دهخداگریما. [ گ ِ ] (اِخ ) قصبه ای است حاکم نشین در ایالت لایپزیک که در کنار نهر مولده و در 26 هزارگزی جنوب شرقی لایپزیک قراردارد و دارای راه آهن و کارخانه های متعدد
کریمانلغتنامه دهخداکریمان . [ ک َ ] (اِ) (از: کریم + ان ، پسوند جمع) ج ِ کریم . کرم کنندگان و جوانمردان . (برهان ). || (ع اِ) (از: کریم + ان ، علامت تثنیه در عربی ) بمعنی حج و جها
کریمانلغتنامه دهخداکریمان . [ ک َ ] (اِخ ) در فرهنگ برهان قاطع و انجمن آراو جز آن نوشته اند: کریمان نام جد دوم رستم زال است که پدر نریمان باشد. و ولف در فهرست لغات شاهنامه و نیز ف
کریمان چاهلغتنامه دهخداکریمان چاه . [ ک َ ] (اِخ ) ناحیه ای در جنوب غربی گوکلان قولی و نواحی شمال ترکستان روس . (یادداشت مؤلف ).
کریمانهلغتنامه دهخداکریمانه . [ ک َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) همچون مردم کریم . بکرم . از روی کرم : کریم باش و کریمانه روزگار گذارکه تو کریمی و این سنت کرام قدیم . سوزنی .کریم