visualizedدیکشنری انگلیسی به فارسیتجسم شده، تجسم کردن، تصور کردن، متصور ساختن، در پیش چشم نمودار کردن
دادههای دیداریسازیشدهvisualized dataواژههای مصوب فرهنگستاناطلاعات عددی و متنی که به قالب نگارهای تبدیل شده باشد متـ . دادههای دیداری