عظاللغتنامه دهخداعظال . [ ع ِ ] (ع اِمص ) تکریر است در قوافی . (از منتهی الارب ). تضمین است در قوافی . (از اقرب الموارد).
عظاللغتنامه دهخداعظال . [ ع ِ ] (ع مص ) به گشنی در پی ماده بر زبر یکدیگر رفتن سگها و ملخها و جز آن . (منتهی الارب ). رجوع به عَظل شود. || سوار شدن بر چیزی : عاظل الشی ٔ. || عاظل
عظالیلغتنامه دهخداعظالی . [ ع ُ لا ] (اِخ ) (یوم الَ ...) روزی است مر عربان را. (از منتهی الارب ). وجه تسمیه ٔ آن این است که برخی از مردم بر برخی سوار شدند، و یا اینکه به جهت اجت