عرافتلغتنامه دهخداعرافت . [ ع ِ ف َ ] (ع اِمص ) (علم ...) عرافة. در اصطلاح استدلال به پاره ای از حوادث گذشته است بر حوادث آینده به مناسبت یا مشابهت خفیه که بین آنهاست و یا اختلاط
عرافتفرهنگ انتشارات معین(عِ فَ) [ ع . عرافة ~] (مص ل .) 1 - تدبیر کار مردم کردن . 2 - غیب گویی کردن .
عراتلغتنامه دهخداعرات . [ ع َرْ را ] (ع ص ) درخشنده و لرزنده و جنبنده از نیزه و برق . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
عراتلغتنامه دهخداعرات . [ ع ُ ] (ع ص ، اِ) برهنگان . ج ِ عاریة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به عراة شود.