عرزاللغتنامه دهخداعرزال . [ ع ِ ] (ع اِ) خوابگاه شیر. || جای خواب پالیزبان در پالیز بر سر درخت و جز آن از ترس درندگان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سقیفه ٔ ناطور. (از اقرب
عرزلیلغتنامه دهخداعرزلی . [ ع َ زَ ] (اِخ ) در رجال لقب حسین بن علی بن خضربن صالح است . (از ریحانة الادب ج 3 ص 76).
عرقاللغتنامه دهخداعرقال . [ ع ِ ] (ع ص ) مرد کج رو که به راه مستقیم نیاید و ثبات نورزد. (منتهی الارب ). آنکه بر رشد و راه راست خود، مستقیم نگردد. (از اقرب الموارد).
عزاللغتنامه دهخداعزال . [ ع ِ ] (ع اِمص ) ضعف . (اقرب الموارد). سستی و ضعف . (ناظم الاطباء). سست . (منتهی الارب ).
عزالانلغتنامه دهخداعزالان . [ ع َ ] (ع اِ) دو پر کلان در طرف دنب عقاب . (منتهی الارب ). دو پری که در سمت دم عقاب است . (از اقرب الموارد).