عقعقلغتنامه دهخداعقعق . [ ع َ ع َ ] (ع اِ) مرغی است ابلق از نوع غراب ، آوازش عین قاف است ، به فارسی عکه نامندش . حرام است در صحیح مانند غراب . و اگر دماغ آن را بر پنبه طلا کنند
عقعقفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپرندهای شبیه کلاغ با پرهای سیاهوسفید؛ عکعک؛ عکه؛ کسک؛ شک؛ کلاژه؛ غلبه؛ غلپه؛ زاغپیسه؛ کلاغپیسه.
عقعقةلغتنامه دهخداعقعقة. [ ع َ ع َ ق َ ] (ع مص ) آواز دادن و ندادن پرنده : عقعق َ الطائر بصوته . || (اِ) آواز و صوت عقعق . (از اقرب الموارد).