unconsciousدیکشنری انگلیسی به فارسیناخودآگاه، غش کرده، ناخود اگاه، بی خبر، عاری از هوش، نابخود، ضمیر ناخوداگاه، ضمیر نابخود، از خود بی خود
ضمیر ناآگاهunconscious (the)واژههای مصوب فرهنگستاندر نظریة روانکاوی، بخش عمدة حوزة روان که محتوای آن بهسهولت در ضمیر آگاه دسترسپذیر نیست؛ یا از آغاز آگاهانه نبوده یا درنتیجة سازوکار واپسزنی از ضمیر آگاه پسر