عمادالدینلغتنامه دهخداعمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ](اِخ ) اسماعیل بن علی بن محمودبن عمربن شاهنشاه بن ایوب ایوبی ، ملقب به عمادالدین و الملک الصالح و الملک المؤید، و مکنی به ابوالفداء.
عمادالدینلغتنامه دهخداعمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ](اِخ ) علی کرمانی ، ملقب به عمادالدین و متخلص به عماد و مشهور به عماد فقیه و خواجه عماد فقیه . از عرفای قرن هشتم هَ . ق . رجوع به عما
عمادالدینلغتنامه دهخداعمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) زکریابن محمود (یا محمد)بن محمود انصاری قاضی قزوینی ، مکنی به ابویحیی یا ابوعبداﷲ و ملقب به جمال الدین و عمادالدین یا عمیدالدی
عمادالدینلغتنامه دهخداعمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) شاهفور (یا شهفور یا شاهپور)بن طاهربن محمد اسفرایینی شافعی ، مکنی به ابوالمظفر و ملقب به عمادالدین . رجوع به عمادالدین اسفراین
عمادالدینلغتنامه دهخداعمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) شاهنشاه بن محمدبن زنگی بن مودودبن زنگی بن آق سنقر، ملقب به عمادالدین . سومین تن از اتابکان سنجار. رجوع به عمادالدین زنگی (شاه
عمادالدین غزنویلغتنامه دهخداعمادالدین غزنوی . [ ع َ دُدْ دی ن ِ غ َن َ ] (اِخ ) وی شاعر بود و برخی او را فرزند مختاری غزنوی دانند. و نیز برخی شهرت او را «عمادی غزنوی » گفته اند. او را دیوا
عمادالدین شافعیلغتنامه دهخداعمادالدین شافعی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ ف ِ ] (اِخ ) شاهپوربن طاهربن محمد اسفرایینی شافعی ، مکنی به ابوالمظفر و ملقب به عمادالدین . رجوع به عمادالدین اسفرایینی شود.
عمادالدین حنبلیلغتنامه دهخداعمادالدین حنبلی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ حَم ْب َ ] (اِخ ) احمدبن ابراهیم واسطی حنبلی ، ملقب به عمادالدین . از علمای اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هَ . ق . رجوع به
عمادالدین حسنیلغتنامه دهخداعمادالدین حسنی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ ح َس َ ] (اِخ ) عبدالعظیم حسنی قزوینی ، ملقب به عمادالدین . رجوع به عمادالدین قزوینی (عبدالعظیم ...) شود.
عمادالدین ابیوردیلغتنامه دهخداعمادالدین ابیوردی . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ اَ وَ ] (اِخ ) شیخ فضل اﷲ ابیوردی ، ملقب به عمادالدین . وی از عرفای معاصر سلطان حسین میرزا بایقرا بود. و صاحب تاریخ حبیب ا