عتملغتنامه دهخداعتم . [ ع َ ] (ع مص ) بازایستادن از کاری بعد از گذشتن در آن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) || بازماندن از کاری که اراده ٔ آن را داشت . (منتهی الارب
عتملغتنامه دهخداعتم . [ ع ُ ت ُ / ع ُ ] (ع اِ) زیتون دشتی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج العروس ).
عتمةلغتنامه دهخداعتمة. [ ع َ ت َ م َ ] (ع اِ) سه یک اول از شب بعد از غیبت شفق . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و گفته شده است وقت نماز عشاء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || با
عتمةلغتنامه دهخداعتمة. [ ع ُ ت ُ م َ ] (اِخ ) حصنی است در کوههای وصاب از نواحی زبید. (معجم البلدان ).
عتوملغتنامه دهخداعتوم . [ ع َ ] (ع ص ) شتر ماده که جز وقت شبانگاه شیر ندهد و دوشیده نشود. (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ).