عتیبلغتنامه دهخداعتیب . [ ع ِ ] (ع اِمص ) ممال ِ عتاب : در یک سخن آن همه عتیبش بین در یک نظر آن همه فریبش بین . خاقانی (دیوان چ سجادی ص 654).خواجه کز مهر با شکیب آمدباسهی سرو در
عتیبفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. ملامت؛ سرزنش: ◻︎ مکن با من ناشکیبا عتیب / که در عشق صورت نبندد شکیب (سعدی۱: ۱۰۲).۲. خشم.