عاندلغتنامه دهخداعاند. [ ن َ ] (اِخ ) وادیی است واقع در میان مکه و مدینه به مسافت یک میل ، پیش از سقیا که عایذ هم گویند. (از معجم البلدان ).
عاندلغتنامه دهخداعاند. [ ن ِ ] (ع ص ) شتر از راه برگردنده و میل کننده ج ، عُنّد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سرکش و به باطل ستیهنده . ردکننده ٔ حق . || طعن عاند؛ نیزه ای ک
عاندفرهنگ انتشارات معین(نِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - ستیز کننده . 2 - کسی که از راه راست برگردد و منحرف شود. ج . عواند.
عاندفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. ستیزنده؛ ستیزهکار.۲. منحرف؛ کسی که از راه راست برگشته و منحرف میشود.