علیملغتنامه دهخداعلیم . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ناربوتابن عبدالرحمان . هشتمین تن از خانان خوقند بود که از سال 1215 تا 1224 هَ . ق . بر فرغانه و تاشکند حکومت کرد. (از طبقات سلاطین اسل
علیملغتنامه دهخداعلیم . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سلمه ٔ فهمی . ابوعمر کندی گوید که علیم از مصریانی است که به علی (ع ) گروید و در جنگهای او شرکت داشت سپس با محمدبن ابی بکر وارد مصر شد
علیملغتنامه دهخداعلیم . [ ع ُ ل َ ] (اِخ ) ابن عدی بن عمروبن معن . جدی جاهلی است از باهلة از قیس بن عَلان که از عدنانیة باشند. (از تاج العروس ج 8 ص 408). و رجوع به اللباب فی تهذ
علیملغتنامه دهخداعلیم . [ ع َ ] (ع ص ) دانا. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (ازتاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). ج ، علماء (منتهی الارب ) (لسان العرب ) (تاج العروس
علیم بخاریلغتنامه دهخداعلیم بخاری . [ ع َ م ِ ب ُ ] (اِخ ) نام او ملابقای علیم ، وتخلصش بخاری بود. دو بیت از اشعار او را نصرآبادی نقل کرده است . (از تذکره ٔ نصرآبادی فصل دهم ص 443).
علیم الغتنامه دهخداعلیم ا. [ ع َ مُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عتیق اﷲبن فضل اﷲ بلخی سرهندی حنفی (1109 - 1202 هَ . ق .). صوفی و فقیه بود. او راست : 1- زبدةالروایات ، در فروع فقه . 2- نزه
علیمحمدلغتنامه دهخداعلیمحمد. [ ع َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) (میرزا...) ابن عبداﷲخان امین الدولةبن محمدحسین خان صدراعظم فتحعلیشاه . وی از نوادگان محمدحسین خان صدراعظم ، و ملقب به نظا
علیمحمدلغتنامه دهخداعلیمحمد. [ ع َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن دلدارعلی نقوی نصیرآبادی . ملقب به تاج العلماء. رجوع به علی نقوی (ابن محمدبن محمدبن ...) شود.
علیمحمدلغتنامه دهخداعلیمحمد. [ ع َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن محمدرضا آرانی کاشانی . متخلص به بیضائی و مشهور به ادیب . رجوع به علیمحمد ادیب شود.