عبیثةلغتنامه دهخداعبیثة. [ ع َ ث َ ] (ع اِ) پینو و طعامی است که در آن بجای گوشت نمک اندازند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || طعامی است که از آرد و روغن و خرما سازند.
عبیثرانلغتنامه دهخداعبیثران . [ ع َ ب َ ث ُ ] (ع اِ) گیاهی است خوشبو. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (المنجد). || درختی است بسیار خاردار که زود رهایی نیابد از آن هر که خا
ام عبیثرانلغتنامه دهخداام عبیثران . [ اُم ْ م ِ ع َ ب َ ث ُ / ث َ ] (ع اِ مرکب ) نفس طیبه . نفس پاک . || گیاهی است خوشبو. ام عبوثران نیز به این معانی است . (از المرصع). در اقرب الموار