عثارلغتنامه دهخداعثار. [ ع ِ ] (ع اِمص ) بدی . (اقرب الموارد). || (ص ) ناخوش آیند. (اقرب الموارد). || (مص ) شکوخیدن . بسردرافتادن . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) : ماه چون شد بد
عثاریلغتنامه دهخداعثاری . [ ع ُ را ] (اِخ ) وادیی است . (معجم البلدان ). رودباری است . (منتهی الارب ).