19 مدخل
twinging، دور زدن، پیچیدن، درد کشیدن، تیر کشیدن
twiningly
دوچرخه سواری، توام کردن، جفت کردن
پیچش زدن، دیدن
لایتینگ، کمی رنگ زدن
دوقلو
دروغین زرد twining