فرخجفرهنگ انتشارات معین(فَ رَ خْ) (ص .) 1 - زشت ، نازیبا. 2 - نامتناسب ، ناشایسته . 3 - ناپاک ، پلید. 4 - سست ، ضعیف .
فرخلغتنامه دهخدافرخ . [ ف َرْ رُ ] (اِخ ) یکی از مفسرین اوستاست که در اواخر عهد ساسانی میزیسته است . (از ایران در زمان ساسانیان کریستن سن ترجمه ٔ رشیدیاسمی ص 74).