فربالهلغتنامه دهخدافرباله . [ ف َ ل َ / ل ِ ] (اِ) خانه ٔ تابستانی و بالاخانه ٔ پنجره دار. فربال . (برهان ). و رجوع به فربال شود.
جفرالهباءةلغتنامه دهخداجفرالهباءة. [ ج َ رُل ْ هََ ءَ ] (اِخ ) چاهی است در سرزمین شربه که حذیفه و حمل فزاری پسران بدر در آنجا کشته شدند. (از معجم البلدان ).
فربارهلغتنامه دهخدافرباره . [ ف َ با رَ / رِ ] (اِ) فر و شأن و شوکت و عظمت . (انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان ). از برساخته های دساتیر است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
فرباللغتنامه دهخدافربال . [ ف َ ] (اِ) خانه ٔ تابستانی و بالاخانه ای را گویند که اطراف آن درها و پنجره ها داشته باشد. (برهان ). فروار. فرباله . فراوار. پروار. (حاشیه ٔ برهان چ مع