transmigrationدیکشنری انگلیسی به فارسیمهاجرت، تبعید، فرهنگسار، فراکوچ، حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری
transmigrationsدیکشنری انگلیسی به فارسیtransmigrations، تبعید، فرهنگسار، فراکوچ، حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری