transcribedدیکشنری انگلیسی به فارسیرونویسی شده، رونوشت برداشتن، رونویسی کردن، اوانویسی کردن، رونویس کردن، نقل کردن
رشتۀ رمزگذارcoding strand, non-transcribed strandواژههای مصوب فرهنگستانرشتهای از مارپیچ دِنا که توالی آن مشابه توالی رِناپ ژن مربوط است متـ . رشتۀ بامعنا sense strand رشتۀ مثبت plus strand رشتۀ ناالگو non template stra
رشتۀ نارمزگذارnon-coding strand, transcribed strandواژههای مصوب فرهنگستانرشتهای از مارپیچ دوگانۀ دِنا که رمزگذار نیست و مکمل رشتۀ رمزگذار است متـ . رشتۀ الگو template strand رشتۀ پادرمزگذار anticoding strand رشتۀ پادمع
transcribeدیکشنری انگلیسی به فارسیرونویسی کنید، رونوشت برداشتن، رونویسی کردن، اوانویسی کردن، رونویس کردن، نقل کردن
transcribesدیکشنری انگلیسی به فارسیفرستاده می شود، رونوشت برداشتن، رونویسی کردن، اوانویسی کردن، رونویس کردن، نقل کردن