گردشگر 2touristواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که بهطور موقت محل زندگی خود را به قصد سفر و بازدید از مکانهای دیدنی ترک میکند متـ . جهانگرد * مصوب فرهنگستان اول
سوخت تایریtire-derived fuelواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سوخت که از خرد کردن تایرهای فرسوده به دست میآید
آبگَردwater touristواژههای مصوب فرهنگستانگردشگری که برای ارضای حس کنجکاوی خود با قایق به مشاهدۀ جاذبههای آبی میپردازد
گردشگر بینقارهایlong-haul touristواژههای مصوب فرهنگستانبازدیدکنندهای که از قارهای به قارۀ دیگر سفر میکند
گردشگر درونقارهایshort-haul touristواژههای مصوب فرهنگستانبازدیدکنندهای که معمولاً درون مرزهای جغرافیایی یک قاره سفر میکند