ثوخرلغتنامه دهخداثوخر. [ ث ُ رَ ] (اِخ )پدر اوتان َ پارسی از دوستان داریوش که به وی در کشتن گئوماتای مغ مدد کرد.
تخارلغتنامه دهخداتخار. [ ت ُ ](اِخ ) نام پادشاه دهستان ، که بلخ و بامیان باشد و از مبارزان لشکر کیخسرو بود. (انجمن آرا) (آنندراج ).