right to speedy and public trial by juryدیکشنری انگلیسی به فارسیحق دادرسی سریع و عمومی توسط هیئت منصفه
آزمون عمومی کاملاً خودکار تورینگ برای تشخیص رایانه از انسانcompletely automated public Turing test to tell computers and humans apartواژههای مصوب فرهنگستان← آتران
پرداخت کرایه و بیمه تا محلcarriage and insurance paid toواژههای مصوب فرهنگستاننوعی قرارداد در تجارت بینالمللی که برطبق آن فروشنده، هم کرایة حمل و هم هزینههای بیمه را تا محل تعیینشده، پرداخت میکند اختـ . پک بیم CIP
toدیکشنری انگلیسی به فارسیبه، علامت مصدر انگلیسی است، برای، در، در برابر، نزد، پیش، سوی، طرف، بسوی، تا نسبت به، بطرف، بر حسب، روبطرف
جفخلغتنامه دهخداجفخ . [ ج َ ] (ع مص ) فخر و تکبر کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). تکبر کردن و فخر نمودن . (منتهی الارب ). برتنی کردن . رجوع به جفاخ شود.
کفخلغتنامه دهخداکفخ . [ ک َ ] (ع مص ) به چوبدستی زدن و بر سر زدن کسی را. (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
فخلغتنامه دهخدافخ . [ ف َ ] (اِ) تله ، و آن آلتی است که بدان جانور گیرند. نَژْنَک . (برهان ). حباله . مصیده . احبول . احبوله . (منتهی الارب ). لاتو. (برهان ). طرق [ طُ / طِ ]
فخلغتنامه دهخدافخ . [ ف َخ خ ] (اِخ ) وادیی است در مکه قبل از وادی الزاهریه که عبداﷲبن عمر و گروهی از یاران پیغمبر در این وادی مدفونند. (معجم البلدان ). موضعی است به مکه ، و د
فخلغتنامه دهخدافخ . [ ف َخ خ ] (ع اِ) دام شکاری . ج ، فخاخ ، فخوخ . (منتهی الارب ). و خلیل گوید آن مأخوذ از لغت عجم است . (اقرب الموارد). رجوع به فخ (بی تشدید) شود.
نوساندیکشنری فارسی به انگلیسیfluctuation, oscillation, roll, seesaw, shimmy, sway, swing, teeter, to-ing and fro-ing, tremor, vacillation, wave, waver, yaw
ناودانواژهنامه آزادواژه ناودان به از دو بخش ناو + دان ساخته شده اما "دان" به معنی پسوند ظرف نیست. با پوزش در فرهنگ شما نادرست نوشته شده. دان ریشه اوستایی دارد و به معنی آب میباشد
آترانcaptchaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آزمون تورینگ مبتنی بر طرح پرسشهایی که انسان بهراحتی میتواند پاسخ دهد، اما رایانه نمیتواند ص.ک. آزمون عمومی کاملاً خودکار تورینگ برای تشخیص رایانه از ان