تیلارلغتنامه دهخداتیلار.(ع اِ) ابزاری که کتاب را برای بهم پیوستن و دوختن و صحافی کردن بر آن قرار دهند. (از دزی ج 1 ص 156).
تلورلغتنامه دهخداتلور. [ ت َ ] (اِخ ) دهی از بخش آبدانان شهرستان ایلام است که 158 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
تلورلغتنامه دهخداتلور. [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان انزان است که در بخش بندر گز شهرستان گرگان واقع است و 610 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
تلورفرهنگ فارسی عمیدعنصری غیر فلز، جامد، براق، نقرهفام، و سخت با خواص شبیه گوگرد که در ۴۲۰ درجه حرارت ذوب میشود و در رنگی کردن شیشهها و سرامیکها و در ساخت آلیاژها کاربرد دارد؛ تلوریوم.