thrumدیکشنری انگلیسی به فارسیترم، ته نخ، ریشه یا نخ اویخته، اندک، صدای تپ تپ یا زدن روی میز، روی میز زدن، مضراب زدن، زرزر کردن
فاقعلغتنامه دهخدافاقع. [ ق ِ ] (ع ص ) سخت زرد. (منتهی الارب ). هر چیز بسیار زرد و أصفر. (آنندراج ): صفراء فاقع؛ زرد زلال . زردی زرد. (یادداشت بخط مؤلف ). || هر رنگ خالص بی آمی
اصفر فاقعلغتنامه دهخدااصفر فاقع. [ اَ ف َ رِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زرد شدید و پررنگ . (از نشوءاللغة ص 103). زردی زرد. (مهذب الاسماء). نیک زرد. اصفر فقاعی . سخت زرد. (بحر الجو