throughدیکشنری انگلیسی به فارسیاز طریق، از میان، سرتاسر، از توی، از اغاز تا انتها، تمام، مستقیم، تمام شده، بواسطه، از وسط، بخاطر، در ظرف
اپرای سرتاسرthrough-composed operaواژههای مصوب فرهنگستاناپرایی که اپرانامۀ آن به موسیقی در میآید، در مقابل انواع دیگر که در آنها از گفتوگوی معمولی نیز استفاده میشود